زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
 

شهریار جاده‌ها (کتاب)





کتاب «شهریار جاده‌ها، سفرنامه ناصرالدین شاه به عتبات» به کوشش محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی به زبان فارسی است که گزارش سفر ناصرالدین شاه به عراق می‌باشد.


۱ - معرفی اجمالی



این کتاب اطلاعات خوبی درباره رفتار پادشاه و شیوه برخورد آنها با رعیت این دوره را بیان می‌کند. این اثر به خوبی می‌تواند روشنگر نقاط تاریکی از تاریخ پنجاه سال پادشاهی و وضعیت اجتماعی دوران سلطنت مطلقه این پادشاه باشد. پادشاهی که حتی درباره او اطرافیانش به قصه گویی و افسانه پردازی نیز پرداخته‌اند.

۲ - ساختار



کتابدارای یک فهرست مطالب، مقدمه ناشر، پیش گفتار، متن، پیوست و فهرست اعلام می‌باشد. کتاب به نثر دوره قاجار نوشته شده است و مطالب به صورت اتفاقات روزانه یادداشت شده است.
[۱] شهریار جاده‌ها، ناصر الدين شاه قاجار، ص۲۰-۲۵۷.


۳ - گزارش محتوا



مقدمه ناشر درباره سفرنامه‌های موجود از گذشته ایران و اهمیت آنها برای اطلاع از احوال گذشتگان است و اینکه امروزه تعدادی از اینها توسط سازمان اسناد ملی ایران احیاء شده است.
پیش گفتار کتاب به گزارشی درباره کتاب و اقوال درست و نادرست درباره شایعاتی که درباره این سفر که بعدها در بین مردم عوام بوده، پرداخته است.
کتاب با گزارش روز جمعه بیستم « ماه جمادی الثانی » سال ۱۲۸۷ ق آغاز شده است. به این ترتیب که «اواخر سنبله، از باغ سلطنت آباد من توابع بلوک شمیران، به عزم زیارت کربلا و توقف پنج شنبه دوشان تپه به دوشان تپه رفتیم...» .
کتاب با شرح ماوقع سالی که شاه قاجار به زیارت عتبات می‌رفته و تعریف و تمجید از خود ادامه پیدا می‌کند.

۳.۱ - بعضی از گزارشات کتاب


مطالب کتاب به صورت روز شمار شرح ماوقع پنج ماه می‌باشد که بعضی از این گزارشات به این گونه است:
«روز جمعه هشتم شهر رمضان : ناهار را منزل خوردیم. چهار به غروب مانده زیارت رفتیم. سر راه زیاد شلوغ بود. ما رسیدیم به صحن مقدس زیارت کردیم. نماز کردیم، دعا کردیم. انشا الله مستجاب است. بعد رواق حضرت را گشتم، خراب است. انشاء الله باید تعمیر شود. فرش ، قالی و نمد است گنبد مطهر بد است. باید انشاء الله نو بشود. بعد رفتم دور حجرات صحن را گشتم، شیخ عبدالحسین مرحوم با پول ما تعمیر کرده است...» .

۳.۱.۱ - گزارش روزانه سفر


این سفرنامه گزارش روزانه سفر و رفتن به عتبات مقدس عراق و بازگشت از آن روضات شریف است. سفری بسیار پرخرج و با تشریفات فراوان آن روزگار. این سفر در زمان خود، بسیار مورد توجه و گفتگوی مردم بوده است. رفتن شاه به کربلا خود وجهه‌ای دیگر به این پادشاه می‌داده است، که مردم درباره او گفتگوی بیشتری داشته باشند.
با این سفر خیلی از شایعات درباره شاه قاجار در بین مردم رواج یافت که اصلا در میان شرح گزارشات این سفر چنین مطالبی دیده نمی‌شود؛ همانند اینکه شهرت یافته بود که وقتی او به صحن مطهر امام حسین علیه‌السّلام وارد می‌شود، از روضه خوانی دعوت می‌کنند که برای پادشاه ذکر مصیبت کند و مجلس روضه‌ای بخواند. این شخص برای این که به اصطلاح مجلس خود را گرم کند با توجه به نام ناصر و جمله معروف حضرت اباعبدالله در زمان شهادت ، اشاره به ضریح مقدس می‌نماید و حضرت حسین بن علی را مخاطب قرار داده و می‌گوید: ‌ای حسین در روز عاشورا فریاد زدی: «هل من ناصر ینصرنی»، اکنون «ناصر» برای یاری تو آمده؛ اما افسوس که دیر رسیده است و چنین شهرت یافته بود که با شنیدن این جملات ناصرالدین شاه از شدت گریه به حالت اغما افتاده و اطرافیان او را به حال می‌آوردند؛ اما در سرتاسر این سفرنامه سخن از چنین مجلسی نیست و این نشان می‌دهد که این داستان ساخته و پرداخته ذهن اطرافیان بوده است که شدت علاقه او را به مذهب در بین مردم شایع سازند.
رفتن به این سفر علاوه بر مخارج فراوانی که داشته است، زحمت و رنج و مشقت آن نیز در بین راه برای مردم و رعیت بیچاره بوده است و چنان که در چند جا نیز عکس العمل‌هایی از مردم در قبال کارهای همراهان شاه انجام شده است و گاه این مردم چنان متاذی و پریشان می‌شدند که فرستاده شاه را به باد کتک می‌گرفتند:
«برای جزئی حرفی میانه آدم عرفانچی و کدخدا جنگ می‌شود، یکباره نصف شب هزار نفر رعیت با چوب و چماق ریخته فحش زیاد به عرفانچی داده، بلکه کتک هم زده بودند و رفته بودند بالای بام، که خانه را بر سر عرفانچی خراب کنند. عرفانچی بیرون آمده با هزار زحمت و التماس آنها را از سر، بازکرده است».
از نظر فرهنگ اجتماع در این سفرنامه می‌توان دریافت که رفته رفته با نفوذ «فرنگیان» در دربارهای ایران و «عثمانی» آداب و رسوم و سنت ایرانی و اسلامی که تا این زمان‌ها کاملا رعایت می‌شده و اگر هم انجام نمی‌گردیده در خفا و دور از چشم دیگران بوده است، گاه به گاه نادیده گرفته می‌شود و منکرات رفته رفته علنی و آشکارا می‌گردد.

۳.۲ - آداب و رسوم فرنگی


آداب و رسوم «فرنگی» باب روز می‌شود، استعمال مشروبات الکلی به طور علنی کم کم انجام می‌شود و «معیر الممالک» به خاطر مهمانان عثمانی «شام میز فرنگی» می‌دهد؛ همانند:
«امشب معیر الممالک، پاشا و عثمانی‌ها را مهمانی میز فرنگی کرده است» و در این مهمانی بیان شده است که میهمانان مسلمان در یک کشور اسلامی و در یک شهر کاملا مذهبی علنا در مجلس شراب نوشیده و ناصرالدین شاه به آن چنین اشاره می‌کند، «پاشا بعد از شام نطقی در اتحاد دولتین کرده تواس زده بود، یعنی شراب خورده بود».
برای این سفر اردوی بسیار مفصل و سنگینی از هر جهت فراهم شده بود و برای این مسافرت هر نوع تشریفاتی را تدارک دیده بودند، به طوری که خود شاه از این که در مدت مسافرت هیچ گونه بارانی نیامده و مزاحمتی برای اردو فراهم نشده است و اردو با راحتی توانسته است، این سفر را انجام دهد بسیار شادمان است.
در این کتاب از اوضاع و احوال اطرافیان و رفتار و حرکات آنها کاملا آگاه می‌شویم و خواننده، به خوبی از طمع و مال اندوزی و اخلاق و حرکات آن‌ها باخبر می‌شود، خود شاه ازدواج «اعتمادالسلطنه» با دختر «عمادالدوله» حاکم کرمانشاهان را شرح می‌دهد، شرح این عروسی بسیار جالب است، پرخوری، خست و پول دوستی «اعتمادالسلطنه» کاملا تشریح شده است: «در جایی که همه شام خوردند او را هم برده بودند، آتش بازی می‌کردند، پاچه خیزک می‌انداختند که به کلاه و گردن مردم می‌رفت. پدر و مادر عرفانچی و عمادالدوله را فحش می‌دادند مردم. به عرفانچی گفته بودند شام نخور او که گرسنه بوده است، یک نان بزرگ را لوله کرده با پنیر خورده بود بعد که برده بودند اندرون شیرین پلو آورده بودند که با عروس بخورد، یک قاب شیرین پلو خورده بود. ینگه‌ها، گیس سفیدها، گفته بودند: این گاو است یا داماد ، این چه چیز است.»

۳.۳ - اعتراضات مردم نسبت به حکومت


وقایعی در این سفر بازگو شده است که نشان می‌دهد، شکایات و اعتراضات مردم نسبت به حکومت نه تنها به چیزی گرفته نمی‌شد، بلکه اگر اعتراضات وسیعی هم بود به توسط خود شاه و اطرافیان سرکوب می‌گردید. به یکی از گوشه‌ها توجه کنید: «رعایا بنا به خبث طبیعت و هرزگی عارض بودند که ما فلان حاکم را نمی‌خواهیم. دیگری را می‌خواهیم بعد از این احقاق حق ، این عرض و جسارت خارج از تکلیف رعیت و نوکر است، حکم شد مفسدین عارضین را بگیرند و به محبس دولتی بیاندازند، جمعی را گرفته و به حبس انداختند.»
در حالی که مردم در نهایت فقر و عسرت به سر می‌بردند و بیماری و گرسنگی در کشور بیداد می‌کرد، چنین می‌خوانیم که در این سفر، همه گربه‌ها به همراه شاه به مسافرت می‌روند و تعدادی از افراد وظیفه دارند که گربه‌ها را حفظ و نگهداری کنند که مبادا آسیبی ببینند و در آن حال که گربه‌ای پایش می‌شکند، گربه را در تخت روان می‌گذارند و به همراه می‌آورند: «پای گربه «چیتی کوچکه» را لگد کرده‌اند. می‌لنگید، ناخوش هم بود توی تخت گذاشته می‌آوردند.»
از نکته‌های جالب در این کتاب آن است که در چند جا از خلیج فارس با نام «دریای فارس» یاد شده است که این خود می‌تواند سند و گواهی باشد بر این که نام «فارس» به تازگی بر این خلیج گذاشته نشده است و همواره در تاریخ با نام «خلیج فارس» و «دریای فارس» مشهور و معروف بوده است.
پیوست کتاب نیز لیست جواهرات حرم امام علی علیه‌السّلام باشد.

۴ - وضعیت کتاب



بخش پایانی کتاب فهرست اعلام می‌باشد. کتاب دارای ارجاعات و توضیحاتی در بعضی از صفحات می‌باشد.

۵ - پانویس


 
۱. شهریار جاده‌ها، ناصر الدين شاه قاجار، ص۲۰-۲۵۷.


۶ - منبع


نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.


رده‌های این صفحه : کتاب شناسی | کتب تاریخ ایران




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.